یاد چه چیزایی که نمی افته این دل 

یاد ماهی , هفت سین , بابا بزرگ (عیدی هاش بیشتر)

یاد حوض  با یه سیب قرمز که داره اون وسط وول می خوره واسه خودش

یاد تاب وسط حیاط که از شلوغی هیچ وقت یه دل سیر ننشستم توش

یاد کرکری های لباس اول صبح دم خونه ی بابابزرگ

یاد اولین بوسه های مادر رو گونه هامون روز نوروز 

یاد مادر  , یه مادر مثل همیشه  , که خدا کنه تا همیشه 

باز هم یاد مادر , انگاری یاد دیگه دوست نداره پرسه بزنه

چه گرمایی داره این آغوش که یاد هم دلخوش همین جاست

مادر عیدت مبارک ایشاالله صد سال زنده باشی

 

از بس دیدیم بابانویل با گوزن و سورتمه می آد امسال فکر کنم عمو نوروز هم می خواد اینجوری بیاد

ننه سرمای تو خیالات بچگیمون اخمو  اما حالا مهربون  , داره قبل از رفتن ته زنبیلش رو می تکونه

چقدر مهربونه این ننه سرما داره می ره ها  اما داره فکر تابستونمون رو هم می کنه  !

نفس بکشین  باز هم  و باز هم 

بوی چپق عمو نوروزه  ! 

عیدمون مبارک  !

شبی از شبها

عطسه عافیتی کرد بهار

نفس گرم زمین به علف

شیوه رستن آموخت